مری با من ازدواج کن

سریال موزیکال پیش روی شماست که زندگی یه دختر 24 ساله رو به نشون میده که تو دنیای فعلی کره خیلی ساده و معمولی زندگی کرده و به خاطر بدهی های پدرش فقط دنبال کار بوده، و زندگی یه گروه محلی راک که دارن تلاش میکنن در کنار هم درآمدی هم داشته باشن. و زندگی یه گروه سازنده فیلمهای درام.

وی مه ری دختریه که به خاطر ورشکسنگی پدرش مجبور شده ترک تحصیل کنه و به جای دانشگاه هر جا که شد کار کنه. پدرش هم همش در حال فراره، اونا تمام اساس خونشون رو از دست میدن. کانگ موکیول هم یه خوانندست که تو یه گروه راک کار  میکنه و تو کلوپهای محلی میخونه و اعتقادی به صحنه های بزرگ و رسانه ها نداره فقط با رفقاش! موکیول پسری که هر دفعه با یکی و هیچ وقت رابطش با هیچ دختری جدی نمیشه، یه جور وقت گذرونی.

مری و موکیول تو یه تصادف با هم برخورد میکنن، مری از ترس شکایت موکیول، دنبالش راه میفته تا ازش رضایت نامه کتبی بگیره، اما موکیول با اینکه میگه شکایتی نداره هیچ قراردای رو امضا نمیکنه! از اون اصرار و از این انکار. خلاصه اتفاقاتی میفته که چند روز بعد دوستان موکیول بعد دیدن مری بهش میگن زن داداش!! فکر بد نکنین.

پدر مری در حین فرار با دوست دوران دانشگاهش آشنا میشه که از قضا خیلی هم پولداره پسرش هم کارگردان فیلم و سریال و یه شرکت فیلم سازی داره. چی شد که این آدم پولدار بعد از دیدن دوستش و عکس دخترش از اون خواست دیگه نگران بدهی هاش نباشه، بهتر با هم فامیل شن و مری بشه عروس اونا. یه قرار داد!!

مری داشت با دوستاش مشورت میکرد و آه و ناله که چه کنم نکنم، دوستای خودش و موکیول گفتن با هم ازدواج کنین! خلاصه مری و موکیول چند تا عکس با لباس عروسی گرفتن و برای پدر مری فرستادن، که من ازدواج کردم و دیگه قرار داد بی قرار داد. اما کار از کار گذشته بود. دو پدر ازدواج رو ثبت کرده بودن حالا مری همسر قانونی کارگردان ،جانگ این ،بود.

مری گفته با موکیول ازدواج کرده. از اون طرف پدر جانگ این 100 روز به پدر مری فرست داد تا اونا ازدواج کنن، به پسرش هم 100 روز فرصت داد تا مری رو به زادواج ترقیب کنه مگر نه تمام پولش رو از شرکت خارج میکرد! چه خوب آدم پولدار باشه همه رو رو وادار به چشم میکنه .

مری هم از موکیول خواست تا 100 روز همسر الکی اون باشه، بعد 100 روز همه بدهی ها صاف میشه و فیلم کارگردان هم ساخته میشه و مری جواب نه میده!! یعنی فکر میکنین نقشه ی خوبیه. آیا در این زندگی های در هم قاطی شده هیچ ارتباطی ایجاد نمیشه؟؟؟